شب عید و من فندک به دست
خدا ببین چطور دلمو شکست
عیبی نداره خدا خودت کریمی
دورم پر دوده دیگه نمیکشم نفس
دیگه نمیتونم اصلا طاقت بیارم
سال و تحویل میکنم کنار پاکت سیگارم
توی سفره جای ایینه قاب عکس توئه
به خاطر این عکسه که دارم دووم میارم

شب عید و من فندک به دست
خدا ببین چطور دلمو شکست
عیبی نداره خدا خودت کریمی
دورم پر دوده دیگه نمیکشم نفس
دیگه نمیتونم اصلا طاقت بیارم
سال و تحویل میکنم کنار پاکت سیگارم
توی سفره جای ایینه قاب عکس توئه
به خاطر این عکسه که دارم دووم میارم

امشب من مستم من تنهایی تو با اونی عشقم؟

الان پاتوقم شده همش خاموش اتاق یادگاریت شده تیغ و بدن و اشکم

خدایی هم بالاس همه روزا رو شاهده تو برو جلو بدیا جلوی راهته

من ازت نمیگذرم حتی خدا هم بگذره یه روز آخر میگیرتت همش تمام کاراتو

گفتی محمد خوب نبود زاتش کثیف بود من که به غیر تو کسی دور و برم نبود

میخواستی بریا همه اینا بهانه بود درسه ندار بودم ولی حقم این نبود

واست کم نذاشتم وقتی دستم خالی بود بگو دستاتو ول کنه ببین غرقم تو دود؟

ببین جفتمون دیگه به هم ریختیم عشق سابق؛ بلک لیستی

خدا از تو من دلگیرم یه روز تو تنهایی میمیرم

ببین حال و روزمو هنوز به عشقش اسیرم

زدم تیغو رو رگ هام بی تو من خیلی تنهام

ببین داغونه داغونم برگرد تموم شه غم هام

یه روز پس میدی تقاص شب های سردمو تقاص قطره قطره اشک های این مردو

خیالی نیست منم با تنهایی خوشم هرچی زن میزدم فقط تو میدادی فوشم

تو که دل شکستن تو مرامته یعنی پول و ماشین فقط ملاکته؟

هرچی سرم اومد سر تو بود به قرآن تو رفتی و من شدم معتاد قرصام

نمیخوام برگردی ازت سیرم لعنتی خیانت بدی ازت دیدم

تو باعث شدی که الان موهام سفیدن جواب کارتو از اون اون بالایی میگیرم

الان صدامو شنیدی اشکت در اومد؟ الان دور منه از زندگیت میرم

گفتی بشین ببین به پات نشستم یه روز برمیگردی که دارم میمیرم

هر شب که انتظار تو را می برم به روز

شرمنده که بی تو نفس میکشم هنوز

چقدر سخته

تو دنیا هیچ چیز غیر قابل توضیح تر از این اتفاق نیست

که آنکه من بزرگش کردم

کوچکم کرد !

میخوام یه تیریپ بزنم  خفـــــــــــــــــــن```
شماها یه دست مشــــــــــــــــــــــکی بپوشین؛
منـــــــــــم »»»»»» کـــــــــــفـــــــــــن «««««« ~°~°~°~°~°~°

سلامتی ⇜  ســﺎﻗــــے ⇝ ⇅ ﺳﻼمتی ﺭﻭﺯﯼ ﮐــﻪ ﺑــﺎﻻ ﻋﮑﺴــﻢ ﺑﻨــﻮﯾﺴـﻦ ⇅

⇜ ﻫـــﻭﺍﻟﺒـــﺎﻗــــے ⇝ ~°~°~°~°~°~° شایـــــــــــــــــــــد
مـــــــــــــــــــــن  هم
یـــــــــــــــــــــک روز
بـــــــــــــــــــــدون
خداحافـــــــــــــــــــــظی
رفـــــــــــــــــــــتم؛ ~°~°~°~°~°~° _انـــــــــــــــــــــاللا...
و انا الیـــــــــــــــــــــه؛
الراجعـــــــــــــــــــــون

توی این شبای دلگیر تو بیا پناه من باش
توی تنهایی شکستم بیا تکیه گاه من باش
دلم از غربت اینجا بی تو بدجوری گرفته
بیا می دونم که یادم هنوز از یادت نرفته
نذار اون نگاه آخر آخرین وداع ما شه
دل بده به خواهش من دستامون نذار جدا شه
دوباره منو صدا کن ببرم تا لب رویا
بی تو امروز و نمی خوام برسون منو به فردا

دوباره منو صدا کن دلمو بازم بلرزون
هر چی فانوسه بسوزون شبو از صدات بترسون
نذار این بلور اشکام طعمه ی خاک سیاه شه
من می خوام عکس من و تو توی قاب کهنه باشه
پا بذار رو چشم خیسم شیشه ی این شبو بشکن
نذار عمر این جدایی برسه به مردن من

مرگ

کجایی؟ ک زندگی مرا کشت
 

دلم اغوشی میخواهد از جنس قبر

دلم خوابی میخواهد از جنس مرگ

هم ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ

هم ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪﻩ ﺍﻡ

ﺣﺘﯽ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻩ ام

حال ﺑﺒﯿﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ میمیرم

AsMa

"دردی نهان در سینه دارم ،

کیست دردم را بداند..."


در روزگار غریبی که سزای خوب بودن، خنجر از پشت خوردن است....

پس بزن که سزای من از درد به خود پیچیدن است....

بزن که یک عمر تکرار اشتباه،داستان تکراری زندگی ام شده است....

بزن که من آدم نمیشوم...

بزن که احساسات گرانم را به بهایی ارزان نفروشم باز...

بزن که سزای سادگی قلب من،همین خنجرهای به زهر آغشته توست....

بزن تا شاید فهمیدم که، همیشه خوب بودن خوب نیست....

گاهی باید بد بود،بد...

فرو کن خنجرت را نارفیق، تا شاید دردش بیدارم کند...

از خوابی که در آن همه را خوب میبینم....

بزن...بزن که سزایم مرگ است....

مرگ...

بودم!

 
دیــــــــــــدم با دیگری شـــادتری
.

رفتــــــــــم